خَبَرَت خرابتَر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی

تو جفایِ خود بِکَردی و نه من نمی‌توانم
که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
.
#